Monday, August 27, 2012

قتل عام کارگران معدن آفریقای جنوبی، دو نقطه عطف، آگوست 1946 – آگوست 2012

مقدمه

 16 آگوست 2012، پلیس آفریقای جنوبی،  کارگران معدن ماریکانا را در مقابل دوربینهای تلویزیون به گلوله بست و 34   نفر از آنها را کشته ، 78 نفر را زخمی و 259 نفر را دستگیر نمود. این قتل عام آشکار،  بار دیگر تاریخ خونین کارگران معادن آفریقای جنوبی را زنده کرد. روز قبل نیز 10 نفر که شامل 8 کارگر و 2 پلیس می شدند در همین معدن کشته شده بودند. معدن ماریکانا، یکی از مجتمعهای بزرگ معدنی شرکت لانمین است. این شرکت بزرگترین تولید کننده طلای سفید (پلاتینوم) در دنیاست که درآمد آن در سال 2011، 1.9 میلیارد دلار بود که بیشتر این درآمد از معدن ماریکانا حاصل شده است. معدن بزرگ دیگر طلای سفید در آفریقای جنوبی، در روستنبرگ واقع شده که معدن مهم آن ایمپالا در ماههای فوریه و مارس سال 2012، مدت 6 هفته در اعتصاب بود. دو اتحادیه مهم کارگران معادن در آفریقای جنوبی وجود دارد. اتحادیه ملی کارگران معدن آفریقای جنوبی (نام) در سال 1982 تشکیل شد و در سال 1983 از طرف کارفرمایان برسمیت شمرده شد. این اتحادیه وابسته به کنگره اتحادیه های آفریقای جنوبی (کوساتو) می باشد، نزدیک به 300 هزار نفر عضو داشته و بسیاری از رهبران این اتحادیه ، از کادرها و رهبران کنگره ملی آفریقا(ای ان سی) و یا حزب کمونیست آفریقای جنوبی می باشند. اما 3000 نفر کارگران معدن ماریکانا که مورد حمله پلیس آفریقای جنوبی واقع شدند، عضو انجمن اتحادیه کارگران معدن و ساختمان (امکو) می باشند. این انجمن در سال 1999 توسط یکی از رهبران اخراجی اتحادیه " نام"  به اسم  جوزف متونجوا تشکیل شد و در حال حاضر نزدیک به سی هزار عضو دارد. اتحادیه "نام" با اتکا به سوابق خود و با حمایت ارگانهای دولتی بیشتر نماینده کارگران معروف به یقه سفید معادن است، در حالیکه اتحادیه امکو متکی به فقیرترین بخش کارگران خصوصا کارگران مته کار معدن می باشد. از زمان به قدرت رسیدن کنگره ملی آفریقا و در نتیجه وابسته شدن "نام" به دولت، عضویت کارگران فقیر در این اتحادیه از 60% کل اعضا به 40% تقلیل پیدا نموده است. کارگران معدن همگی در استخدام شرکت های بزرگ نیستند. فقیر ترین این کارگران کسانی هستند که توسط پیمانکاران استخدام شده و در معادن کار می کنند. اتحادیه "نام" با توسل به قوانین دولتی، از برسمیت شمرده شدن "امکو" جلوگیری کرده است. یعنی برای برسمیت شمرده شدن بایستی 50 درصد بعلاوه یک نفر از کارگران عضو یک اتحادیه باشند تا کارفرما با آنها مذاکره کند.با وضع این قانون، اتحادیه "نام" توانسته است بطور قانونی انحصار نمایندگی کارگران را در دست خود بگیرد.  به همین  دلیل "امکو" با اتکا به کارگرانی که برای پیمانکاران کار می کنند و با سازمان دادن آنهاست که  توانسته است به معادن راه پیدا کرده و با کارگران عضو "نام" تماس بگیرد و با اتکا به سازشکاری این اتحادیه، اعضای خود را افزایش دهد. در بیشتر مذاکرات برای افزایش حقوق، اتحادیه "نام" سعی می کند با غیر عملی دانستن درخواستهای کارگران فقیر، انها را راضی به افزایش ناچیزتری کند. بخشی از اختلافات در جریان اعتصاب اخیر در معدن ماریکانا در همین بود که اتحادیه "نام" در مقابل خواست کارگران مته کار که عضو "امکو" بودند و خواستار افزایش حقوق خود از تقریبا 4000 راند درماه به 12000 راند بودند، سنگ انداخته و اعتصاب شکنی میکند. کارگران عضو "امکو" با درگیری با این کارگران مانع از حضور انها در سر کار شده بودند  ( راند یا زار واحد پول آفریقای جنوبی و تقریبا هر یک دلار برابر با 8 راند است).  برای درک اختلافات بین این دو اتحادیه کارگری در آفریقای جنوبی ، بایستی قدمی به عقب گذاشت و به آرایش طبقاتی  نیروهای جبهه مبارزه علیه آپارتاید پرداخت.

 ترکیب طبقاتی نیروهای متشکل علیه رژیم آپارتاید نژادی

 جبهه مبارزه علیه رژیم آپارتاید اگر چه با اعتصاب کارگران معادن در سال 1946، وارد یک مرحله رادیکال شد، ولی از چند جنبش اجتماعی متفاوت تشکیل میشد. بخشی از این جنبش، سرمایه داران آفریقای جنوبی بودند که همگی سفید پوست بوده و کارآمدی سیستم آپارتاید را برای توسعه سرمایه کافی نمی دانستند. سیستم  آپارتاید که زمانی با تامین نیروی کار ارزان و وارد کردن آن از مناطق مختلف آفریقا، نقش موثری در سود آوری بالای سرمایه داشت، دچار تناقضاتی در درون خود شده بود. از یکطرف سرمایه داران برای گسترش تولید، نیروی ماهر بسیاری لازم داشتند و از طرف دیگراتحادیه کارگران سفید مانع از پیوستن نیروی کار سیاه پوست به صف کارگران ماهر می شد و همین انحصار و کمبود نیروی کار ماهر، دستمزدهای کارگران ماهر را بشدت بالا می برد. از طرف دیگر وجود این سیاست نژاد پرستانه مانع از سرمایه گذاریهای خارجی که بسیار لازم بود ، شده بود. این ترس سرمایه گذاران که امنیت سرمایه را در دراز مدت در خطر میدیدند، تاثیر زیادی در عدم سرمایه گذاری در رشته هایی که بصورت درازمدت سود ده بودند، داشت. رشته معدن یکی از این صنایع است که متکی به سرمایه گذاری دراز مدت است و سرمایه گذاران در مناطقی که سرمایه در معرض خطر باشد، مایل به سرمایه گذاری نیستند. بخشی دیگر از این جنبش ضد آپارتاید را سرمایه داران سیاه پوست و رنگین پوست تشکیل میدادند که بدلیل  رنگ پوست خود از سهیم شدن در سیستم سرمایه داری محروم شده و یا اگر شریک می شدند ، سهم بسیار ناچیزی داشته و نسبت به انها تبعیض می شد. بخشی دیگری از جنبش ضد آپارتاید را سرمایه داری بوروکراتیک تشکیل میداد. ولی اکثریت اعضای جنبش علیه رژیم آپارتاید را کارگران و دانشجویان و دیگر اقشار مردم تشکیل میدادند که در فقر و فلاکت و تحقیر به سر می بردند. این جنبش که اساسا یک جنبش علیه سرمایه داران و مالکین زمین بود، در عمل توسط نیروهای اقلیت این جنبش به جنبشی برای شریک شدن سرمایه داران سیاهپوست در کل نظام سرمایه تبدیل شد. رهبری این جنبش یعنی کنگره ملی آفریقا با کمک حزب کمونیست آفریقای جنوبی وسیله سیاسی این اقلیت بود که توانست با کنترل این جنبش بر شانه آن سوار شده و سمهم خود را بگیرد. برای درک بهتر نقش حزب کمونیست آفریقای جنوبی و کنگره ملی و اتحادیه های وابسته و غیر وابسته ، بایستی به بررسی بخش بوروکراتیک سرمایه پرداخت. 

سرمایه بوروکراتیک و مکانیسم های آن برای رسیدن به قدرت 

سرمایه بوروکراتیک به سرمایه ای گفته میشود که از طریق روابط دولتی و رانتهای فراهم شده آن، قادر به انباشت اولیه سرمایه میشود. بخش مهمی از سرمایه داران بوروکراتیک را مدیران و دانشجویان و رهبران اتحادیه ها تشکیل می دهند که از سرمایه مالی چندانی برخوردار نیستند. این بخش با اتکا به اهرمهای دولتی یا اتحادیه ای قادر می شوند، کنترل سرمایه های بزرگی را در دست خود بگیرند و در ازای کار چاق کنی با استفاده از نفوذ بوروکراتیک خود، یا در هنگام قدرت و یا بعد از استعفا از کار دولتی یا اتحادیه ای، به بخش خصوصی رفته و به پولهای هنگفت دست پیدا کند. این بخش از سرمایه داران، برنامه ای بسیار مدون دارند. در اپوزیسیون، خواهان دولتی شدن هستند، سعی می کنند تا با حمایت از اتحادیه ها کارگری و کنترل اتحادیه ها در دست خود، انرا وسیله ای کنند برای کسب قدرت و یا تقسیم قدرت. میزان کنترل اینها بر اتحادیه ها کارگری و توان اینها برای آرام نگاه داشتن طبقه کارگر، بخشی از توان چانه زنی اینهاست برای سهم خواهی و یا تقسیم قدرت. تایید این بخش از سرمایه بر مبارزه صنفی و حق اتحادیه برای کارگران و دولتی کردن صنایع و نظیر آن بخشی از نسخه پیش ساخته ای است که بر مبنای منافع دراز مدت آن بنا شده است. استفاده وسیع از ادبیات کمونیستی و چپ بدلیل منافع اینها برای بسیج طبقه کارگر بعنوان سیاهی لشکر خود سالهاست که تفکیک اینها را از جنبش کمونیستی کارگران مشکل نموده است. حزب کمونیست آفریقای جنوبی که خود عضو کنگره ملی آفریقای جنوبی می باشد،  نماینده این بخش از سرمایه بوروکراتیک می باشد. اگر چه مردم عادی و کارگران زیادی نیز  به امید رفاه و آزادی به این احزاب پیوستند، اما رهبری این احزاب و سیاستهای آن در دست این بخش از سرمایه بوده و می باشد. در ایران نیز ما با این نوع احزاب چپ آشنا هستیم. حزب توده وسیاستهای آن اگر چه فرموله ترین حزب در ایران به این سیاست است، اما اگر به ادبیات احزاب و سازمانهای سیاسی  جناح چپ جنبش ملی اسلامی نگاهی بیندازیم، به شباهتهای برنامه ای این احزاب و سازمانها بهتر میتوانیم پی ببریم. این احزاب با سیاستهای بسیار منسجم و خط مشی ثابت، همیشه به نماینده بخش بوروکراتیک سرمایه در جامعه تبدیل می شوند. باید توجه داشت که سرمایه بوروکراتیک و سرمایه داران این بخش فقط با کسب قدرت سیاسی و یا سهیم شدن است که یکباره از هیچ به همه چیز میرسند. به همین دلیل تمام سیاستهای این احزاب بر همین استراتژی استوار است.  یعنی سهیم شدن در قدرت سیاسی و برای این سهیم شدن تلاششان برای کنترل جنبش کارگری بعنوان توانمایه یا پشتوانه این شرکت و سهمخواهی از قدرت است. بنوعی میتوان سیاست آنها را فشار از پایین با اتکا به جنبش کارگری برای شریک شدن در قدرت در بالا توضیح داد. در ایران بعد از افشای سیاستهای حزب توده، این سرمایه بوروکراتیک و نمایندگان سیاسی آن با "خیانت" خواندن سیاست حزب توده، سعی دارند این سیاستها را به شکل جدیدتری در جامعه مطرح سازند. بدون توجه به ماهیت این سرمایه و نحوه عمل آن در جامعه، نمی توان به تحلیل سیاستهای آن پرداخت. حالا با این توضیحات بر می گردیم به تحلیل وضعیت نیروهای سیاسی در آفریقای جنوبی پس از سقوط رژیم آپارتاید نژادی در سال 1994. 

وضعیت آفریقای جنوبی بعد از انتخابات 1994 و تغییر رژیم آپارتاید نژادی 

بعد از انتخابات 1994 که با توافق قبلی با رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی انجام شد، کنگره ملی توانست اکثریت را در پارلمان بدست آورد و از این طریق بخشی از سیاه پوستان و رنگین پوستان توانستند در قدرت سیاسی با سفید پوستان شریک شوند. بعبارت دیگر سیستم سرمایه داری آفریقای جنوبی را از سیستمی برای سرمایه داران سفید پوست به سیستمی برای تمام سرمایه داران تبدیل کنند. پشتوانه این شرکت در قدرت برای اینها نیز نفوذشان بر اتحادیه ها کارگری بود که بعنوان یکی از ستونهای مبارزه علیه رژیم آپارتاید عمل می کرد. بسیاری از رهبران اتحادیه پس از قدرت گرفتن کنگره آفریقا به نان ونوایی رسیدند. بطور مثل دبیر سابق اتحادیه "نام" یکی از مشاوران رییس جمهور فعلی جیکوب زوما است. حقوق دبیر فعلی اتحادیه" نام" به اسم بالنی در هر ماه 105 هزار راند است. بعبارت دیگر نسبت حقوق دبیر "نام" به یک کارگر مته کار معدن که حقوقی نزدیک به 4000 راند در ماه می گیرد، یک به 20 می باشد. این نسبت در کانادا بطور مثال حداکثر یک به 5 می باشد. آنچه در آفریقای جنوبی و جنبش کارگران معادن آن اتفاق افتاده است، ریزش قدرت اتحادیه "نام" در کنترل کارگران است. انجمن "امکو" در تضاد با "نام" و بر پایه نارضایتی کارگران ازاین اتحادیه شکل کرفته است. بطور مثال، اگر اتحادیه "نام" بزبان انگلیسی در جلسات خود با کارگران صحبت میکند، انجمن "امکو" با  زبانی که مخلوطی از زبان افریقایی زولو و انگلیسی و افریکانو  است با کارگران در جلساتش گفتگو می کند، اگر اتحادیه "نام" با سو استفاده از لعاب چپ و کمونیسم ، منافع سرمایه بوروکراتیک را پاس می دارد، اتحادیه "امکو" با دعا و جنبل جلساتش را آغاز کرده و با استناد به مسیحیت، حق همه کارگران میداند که در ثروت شریک شوند. همچنین درتضاد با اتحادیه "نام" که بشدت وابسته به حزب کمونیست و کنگره ملی است، اتحادیه "امکو" خود را غیر کمونیست و غیر سیاسی میداند ولی عملا در مقابل به بخشی از سیاست ها و سیاستمدارانی  که طرفدار قدرت سیاهان هستند، تمایل نشان داده و معتقد است که قوانین آفریقای جنوبی هنوز به نفع سفید پوستان است و سیاه پوستان حاکم نوکر این سفید پوستان می باشند. بی جهت نیست در حالیکه حزب کمونیست آفریقای جنوبی طی اعلامیه ای خواستار دستگیری جوزف ماتونجوا رهبر اتحادیه "امکو" شده است و در اعلامیه 19 آگوست خود، اتحادیه "امکو" را از نظر مالی وابسته به شرکت بی اچ پی بی لیتون دانسته است( متن این اطلاعیه ها بسیار شبیه همان متنهایی است که حزب توده و اکثریت در ایران در دهه 60 علیه نیروهای انقلابی و کمونیست بکار می برد)، از آنطرف رهبر اخراجی سازمان جوانان کنگره ملی (جولیوس راملا) که بدلیل طرفداری از قدرت سیاهان ومخالفت با رهبری فعلی کنگره ملی و اتهام فساد مالی اخراج شده است، به دیدن کارگران اعتصابی رفته و آنها را تشویق به سازمان دادن خود در یک اتحادیه رادیکال می کند. رهبران کنگره ملی آفریقا از جمله جولیوس راملا متهم به فساد مالی هستند ولی با شعارهای پوپولیستی سعی دارند تا از نارضایتی کارگران سو استفاده کنند. نکته مهم این است که رهبران اتحادیه "نام" در هفته گذشته در جریان اعتصاب وقتی برای سخنرانی برای کارگران معدن آمدند، جرئت نکردند که از ماشین زره پوش پلیس پایین بیایند و فرنس بالنی از رهبران آن در مصاحبه با رادیو کایا اف ام( بنا بگزارش نیویورک تایمز) از عمل پلیس در تیرباران کارگران دفاع نمود. اما کشتار کارگران معدن در هفته گذشته بار دیگر تاریخ خونین کارگران معدن را در آفریقای جنوبی زنده کرد. 

12 آگوست 1946، نقطه عطفی در مبارزات کارگران آفریقای جنوبی 

12 آگوست 1946، بدنبال اعتصاب بیش از 100 هزار نفر کارگران معدن، دولت نژاد پرست آفریقای جنوبی به کارگران حمله کرد و نه نفر از انها را دستگیر و بسیاری از رهبران اتحادیه ها را دستگیر نمود. این اعتصاب که چهار روز بیشتر طول نکشید، سر آغاز یک کمپین ضد کمونیستی دولت آفریقای جنوبی بود. این اعتصاب در عین حال پایانی بود بر یکدوره مصالحه با دولت سفید پوست و آغاز یک مبارزه رادیکال علیه سیستم آپارتاید که اساس آن روی وارد کردن کارگر ارزان برای معادن بزرگ آفریقای جنوبی استوار بود. در طول این اعتصاب کمیته مرکزی حزب کمونیست به همراه رهبران محلی کنگره آفریقای جنوبی دستگیر شدند. طنز تلخ تاریخ نیز در همین است. رهبرانی که با قدرت جنبش کارگری به قدرت رسیدند،  بعد از 66 سال به قاتلین آنها تبدیل شدند. 

اگر این تجربه تاریخی درسی داشته باشد، باز هم تاکید بر این نکته است که بدون یک جنبش کمونیستی کارگران که بتواند اتوریته سیاسی کسب کرده باشد و بر پایه نفی قدرت سیاسی سیستم سرمایه داری بنا شود، کارگران قادر نیستند خود و جامعه را رها سازند. برخلاف چپ ضد امپریالیست و ناسیونالیست که با امامزاده سازی از طبقه کارگر قصد دارد جنبش طبقه کارگر را تبدیل به سکویی برای پرش به قدرت کند، تجربه 60 سال مبارزه خونین طبقه کارگر آفریقای جنوبی بار دیگر نشاندهنده آن است که اتحادیه های کارگری کارگران در سایه نبود یک حزب سیاسی کمونیستی ، می توانند وسیله ای برای محکم کردن زنجیر آنها شوند. آیا یک جنبش کمونیستی در میان کارگران در آفریقای جنوبی قادر خواهد بود خود را سازمان دهد واتوریته کسب کند؟ به نظر من اگر کشتار کارگران در سال 1946 آغاز یک دوره جدید برای مبارزه علیه آپارتاید بود، کشتار آگوست 2012 و ریزش توهم کارگران به حزب کمونیست و کنگره ملی، میتواند آغاز یکدوره جدید باشد. اگر جنبش کمونیستی نتواند در جریان این بحران اقتصادی و سیاسی رشد کند، صد در صد جنبش های دیگر اجتماعی باز هم مثل گذشته اتحادیه های کارگری و مبارزات آنها را سکویی برای شریک شدن خود در قدرت سیاسی و حفظ این نظام خواهند کرد. سخن رهبر "امکو" که در مصاحبه گفته بود من روز قبل از کشتار در مقابل کارگران زانو زدم و از آنها خواستم متفرق شوند، ولی به حرف من گوش ندادند، به نظر من نشاندهنده آن است که کارگران بصورت غریزی هم شده، به ناتوانی این رهبری پی برده اند. اعلامیه حزب کمونیست آفریقای جنوی و تقاضای دستگیری رهبری "امکو" بار دیگر سترونی و ناتوانی این چپ ضد امپریالیست و ناسیونالیستی را نشان میدهد. اعلامیه کوساتو و تلاش برای کسب آبرو برای اتحادیه "نام"، شرکت اعضای پایین "نام" در همبستگی با کارگران کشته شده، همگی نشاندهنده زیر سوال رفتن رهبری ناسیونالیستها و بورژوازی بوروکراتیک در کنترل اتحادیه  هاست. شکل گیری یک آلترناتیو نه تنها امکانپذیر است بلکه اجتناب ناپذیر است اگر نه مبارزه کارگران معدن آفریقای جنوبی وثیقه قدرت گیری ناسیونالیستهای سیاه پوستی می شود که برهبری امثال جولیوس راملا، رهبر سابق سازمان جوانان کنگره آفریقا، برای تقسیم قدرت خیز برداشته اند.

 ارژنگ سپاسی

23 آگوست 2012
 
www.bozbozgandi.wordpress.com
 

منابع و لینکهایی برای اطلاعات بیشتر و استفاده شده در این مقاله: 












 

Tuesday, August 21, 2012

بخشی از گزارشات مهم خبری دوشنبه 20 آگوست 2012

پنجشنبه هفته گذشته 16 آگوست 2012 پلیس آفریقای جنوبی به سوی کارگران اعتصابی معدن پلاتین ماریکانا شلیک کرده و 34 کارگر اعتصابی را بقتل رساند.سه هزار کارگر که برای افزایش حقوق یکهفته در حال اعتصاب بسر میبردند به این بهانه گلوله باران شدند که چوب و قمه در دست داشتند و یک اسلحه کلت کوچک نیز در دست یکی از آنها مشاهده شده بود. تعداد زیادی از کارگران نیز با گلوله پلیس زخمی و بیش از 200 کارگر زندانی شدند. طی روزهای گذشته همسران و کودکان معدنچیان مرتبا در حال تظاهرات اعتراضی بودند. در حالیکه که کارگران این معدن در شرایط اسف بار و با دستمزد پایین در زاغه های حلبی زندگی میکنند. صاحب معدن - شرکت انگلیسی لون مین - کارگران را تهدید کرد که اگر سر کار بازنگردند همه را اخراج خواهد کرد. امروز دوشنبه 20 آگوست کارگران اعتصابی در اطراف معدن درمنطقه پر از آشغال که 5 روز پیش قتلگاه همرزمانشان بود جمع شده بودند و اکثرا میگفتند که نمیتوانند سر کار برگردند. یک کارگر معدن بنام تولانی به خبرنگاران گفت " اینقدر سخت کار میکنیم و اینقدر دستمزد ناچیزی میگیریم که مثل مرگ است." کارگران اعتصابی خواهان 300 درصد افزایش دستمزد و بهبود شرایط کاری شده اند. امروز تعداد بسیار کمی از کارگران سر کار بازگشتند ولی معدن هنوز آنقدر کارگر ندارد که تولید کند.

چنین کشتاری پس از پایان سیستم حکومتی آپارتاید در سال 1994 در این کشور بیسابقه بود. در کشتار اخیر پلیس های سیاه پوست بروی کارگران سیاه پوست آتش گلوله گشودند و بخشی از معدنچیان با درآمد بالاتر که عضو اتحادیه طرفدار حکومت بودند با حرکت کارگران مخالفت کردند. در حال حاضر کل منطقه معدن توسط صدها پلیس اشغال شده تا جلوی حرکت اعتراضی کارگران گرفته شود. این معدن 12 درصد پلاتین کل کره زمین را تولید میکند.

همچنین امروز 250 کارگر به اتهامهایی چون اقدام به قتل و خشونت به دادگاه آورده شدند در حالیکه خانواده هایشان در خارج از دادگاه تجمع اعتراضی داشتند.

-------------------------------------------------------

روز پنجشنبه 16 آگوست 2012 حکومت اکوادور به جولیان آسانژ بنیانگذار ویکی لیکس پناهندگی سیاسی داد. آسانژ از ماه جون در سفارت اکوادور در لندن بود و تقاضای پناهندگی کرد زیرا در صورت فرستاده شدن به کشور سوئد برای دادگاهی شدن به اتهام سواستفاده جنسی کشور آمریکا نیز خواهان محاکمه او بخاطر چاپ مدارک داخلی آمریکا بود و در آمریکا احتمال اعدام او بخاطر افشای مدارک نظامی وجود دارد. حکومت انگلیس هفته پیش تهدید کرد که مصونیت سیاسی سفارت اکوادور در لندن را موقتا لغو کرده و به آن حمله نموده و آسانژ را دستگیر خواهد کرد. این تهدید با اعتراض بین المللی مواجه شد. و از جمله کشورهای آمریکای لاتین در یک جلسه اضطراری در روز یکشنبه تهدید های انگلیس را بشدت محکوم کردند. این کشور ها شامل آرژانتين، برزيل، کلمبيا، بوليوي، ونزوئلا، شيلي، اکوادور، گويان، پاراگوئه، پرو، سورينام و اوروگوئه هستند که از حق کشور اکوادور در دادن پناهندگی به آسانژ دفاع کردند. ريکاردو پاتينو، وزير خارجه اکوادور گفت که اميدوار است دولت انگلیس مانع "خروج امن" آسانژ برای رفتن به اکوادور نشود. ولی پليس انگلیس سفارت اکوادور را محاصره کرده و قصد دارد به محض خروج آسانژ او را دستگير کند.

آسانژ روز گذشته از بالکن سفارت برای صدها نفر سخنرانی کرد و از برادلی مانینگ افسر جوان آمریکایی که اسناد داخلی ارتش مبنی بر جنایات جنگی در سالهای اخیر را افشا کرده بود تقدیر نمود. مانینگ در حال حاضر در شرایط بسیار دشواری در آمریکا زندانی است.

 

---------------------------------------------------

هفته گذشته شرکت انبریج که قصد دارد با حمایت دولت کانادا نفت استان آلبرتا را به بندر کیتیمات در شمال استان بریتیش کلمبیا برساند مجددا بخاطر دروغگویی افشا شد. این شرکت عظیم لوله کشی نفت برای اینکه نشان دهد که مسیر نفتکش ها از بندر کیتیمات به وسط اقیانوس آرام امن است و امکان برخورد با صخره وجود ندارد در یک گزارش تبلیغاتی حدود 1000 کیلومتر مربع از جزیره های کوچکی که سر راه عبور کشتی های نفتکش قرار دارند را از نقشه حذف نمود. این دروغگویی با اعتراض مردم مواجه شد و یکی از تیترهای مهم خبری هفته پیش در کانادا بود. بدلیل خطرناک بودن این آبراه و وجود جزایر متعدد احتمال تصادف نفتکش ها و آلوده شدن محیط زیست خطری جدی است.



Sunday, August 19, 2012

بخشی از گزارشات مهم خبری دوشنبه 13 آگوست 2012

روز سه شنبه 7 آگوست 2012 صدها نفر از کارگران منطقه فقیرنشین آندالوس در جنوب اسپانیا در یک حرکت نمایشی و اعتراضی به دو سوپرمارکت رفته و گاری های خرید را پر از مواد غذایی مثل شیر ماکارونی و غلات کردند و سپس بدون پرداخت پول مواد غذایی را به صندوق تغذیه فقرا اهدا نمودند. این کارگران اعضای اتحادیه کارگری آندالوس بودند که عمدتا متشکل از کارگران کشاورزی است. کارگران این منطقه بشدت از سیاست های ریاضت کشانه حکومت ضربه دیده اند و با بیکاری و گرسنگی مواجه اند.
پلیس اسپانیا بلافاصله دو نفر از فعالین کارگری را به اتهام دزدی دستگیر کرد ولی پس از دو روز ناچار شد آزادشان کند. صاحبان سوپرمارکت ها و توزیع کنندگان مواد غذایی در اطلاعیه ای این حرکت کارگری را بعنوان "استفاده غیرلازم از خشونت" محکوم کردند ولی بعد از مدتی اعلام کردند که با اتحادیه به توافق رسیده اند که برای جلوگیری از برداشت غذا از سوپرمارکت مقداری غذا به اتحادیه هدیه کنند.
این اقدام کارگران گرسنه همچنین از طرف رهبری برخی از اتحادیه های کارگری محکوم شد. ولی اعضای اتحادیه کارگران آندالوس تاکید کردند که به عملیات برداشت بدون پرداخت از سوپرمارکت ها ادامه خواهند داد تا اثرات بیکاری 34% و فقر وفلاکت ناشی از آن را در سطح جامعه منعکس کنند. در اسپانیا هر روز هزاران کارگر و دانشجو و سایر مردم به خیابانها آمده و علیه سیاست قطع بودجه رفاهی اعتراض میکنند.

------------------------------
به گزارش اداره آمار کانادا در ماه جولای 30000شغل در کانادا حذف شده و آمار بیکاری اندکی بالا رفته و به 7.3 % رسیده است. این در حالیست که آمار بیکاری در استان انتاریو بالاتر است و حدود 7.9 % میباشد. ولی استان کبک بیشترین ضربه را از بیکاری خورده. در حالیکه مشاغل در بخش خرده فروشی و خدمات عمومی و علمی کم شدند در بخش مالی و بیمه و فروش مستغلات کاربوجود آمده. در کشور همسایه یعنی ایالات متحده در ماه جولای 163000 کار بوجود آمد و آمار بالای بیکاری اندکی تخفیف پیدا کرد.

--------------------------
بر اساس یک نظر خواهی بین المللی تعداد افراد مذهبی در حال پایین آمدن و جمعیت بی خدایان در حال رشد است. در ایالات متحده آمریکا در سال 2005 درصد افرادی که خود را مذهبی میدانند از 73 % به 60 % در سال 2012 تنزل کرد و افرادی که خود را بیخدا میدانند از 1 به 5 % افزایش یافت و جالب اینست که در لهستان و عربستان سعودی نیز مانند آمریکا 60 % خود را مذهبی میدانند. این نظر خواهی توسط موسسه نظرخواهی وین – گالوپ از 57 کشور در سطح 5 قاره کره زمین انجام گرفت و از 50000 نفر نظر خواهی شد.
در ویتنام و ایرلند نیز تعداد افراد مذهبی بمراتب کمتر شده. در ایرلند درصد مذهبی ها از 69 به 47 % تنزل کرده. کشورهای غنا و نیجریه و کنیا در آفریقا بالاترین درصد افراد مذهبی را دارند.

http://www.washingtonpost.com/national/on-faith/poll-shows-atheism-on-the-rise-in-the-us/2012/08/13/90020fd6-e57d-11e1-9739-eef99c5fb285_story.html


بخشی از گزارشات مهم خبری دوشنبه 6 آگوست 2012


در استان بی سی حداقل دستمزد برای اینکه بالای خط فقر زندگی کنیم باید 19.14 دلار در ساعت باشد. این در حالیست که دولت دست راستی لیبرال در این استان نزدیک به یک دهه حداقل دستمزد را کمتر از نصف این مبلغ تعیین کرده. توجیه سیاستمداران دست راستی این استان و حامیانشان در میان بیزنس های کوچک و بزرگ اینست که اگر دستمزد کارگران بالاتراز حدفقر باشد درآمد بیزنس ها کم میشود و ورشکسته خواهند شد. موضوع گرسنگی کارگران و خانواده شان اهمیتی ندارد. گروههای کارگران با نام دستمزد قابل زندگی برای خانواده ها نشان داده اند که باید به کارفرمایان فشار آورد تا دستمزد قابل زندگی به کارگران پرداخت کنند. دو سال پیش شهرداری شهر نیووستمینستر در جنوب شرقی ونکوور اعلام کرد که کارهای شهرداری را فقط به کارفرمایانی خواهد داد که به کارکنانشان دستمزد قابل زندگی بدهند. اخیرا 26 کارفرمای دیگر در منطقه ونکوور بزرگ اعلام کردند که به کارگرانشان دستمزد قابل زندگی خواهند داد. حدود 5000 کارگر در نتیجه این قرارداد دستمزدهای ساعتی بالای 19 دلار خواهند گرفت.  این در حالیست که موسساتی چون دانشگاه بریتش کلمبیا هنوز به تعدادی از کارگران جدید دستمزد زیر 19 دلار میدهند. برای اطلاعات بیشتر برای اینکه محیط کار خود را تبدیل به محیطی با دستمزد قابل زندگی کنید میتوانید با ... تماس بگیرید.

Contact the campaign at info@livingwageforfamilies.ca or via First Call: BC Child and Youth Advocacy Coalition at 604-873-8437.

http://livingwageforfamilies.ca/

----------------------------------------

دیروز یکشنبه 5 آگوست یک مرد مسلح در نزدیکی میلواکی در ایالت ویسکانسین آمریکا به معبد سیک ها حمله کرد و 6 نفر را با گلوله به قتل رساند و سه نفر هم بشدت مجروح شدند. دهها نفر از پیروان مذهب سیک نیز به گلوله بسته شدند . این مرد 40 ساله که سرباز سابق ارتش آمریکا بود بوسیله پلیس کشته شد. او با گروههای نیو نازی نژادپرست آمریکایی ارتباط داشت. بعد از حمله 11 سپتامبر 2001 به آمریکا بیش از 700 مورد حمله به سیک ها توسط نژادپرستان آمریکایی صورت گرفته. این مهاجم وقاتل رهبر یک گروه نژاد پرست بود که بارها خواهان قدرتگیری سفیدان شده بود.

--------------------------------------

درگیری پلیس و معترضان در تونس

به روز شده:  17:03 گرينويچ - دوشنبه 06 اوت 2012 - 16 مرداد 1391بی بی سی

روز یکشنبه مردم تونس که قصد برپایی یک تظاهرات در پایتخت را داشتند مورد تهاجم پلیس قرار گرفتند. این تظاهرات که در اعتراض به فساد در دولت بود از طرف حکومت غیرقانونی اعلام شد و پلیس با خشونت آنان را سرکوب کرد..

.تظاهرکنندگان تونسی خواهان دستیابی به خواسته های انقلاب سال گذشته برای زندگی انسانی هستند که توسط حکومت جدید عملی نشده.   

--------------------------------------

رادیو فرانسه

این مقاله در این تاریخ منتشر شده دوشنبه 06 اوت 2012 - آخرین تغییرات در این تاریخ انجام شده است. دوشنبه 06 اوت 2012

حذف تدریجی دختران از رشته‌های دانشگاهی زیر عنوانِ «تفکیک جنسیتی»

 خبرگزاری مهر-- در ایران زنان دانشجو از پذیرش در ٧٧ رشته دانشگاهی در ٣٦ دانشگاه در سطح ایران حذف شدند.

تبعیض در رشته های پرطرفدار دانشگاهی در حالی انجام می شود که در کنکور سراسری امسال ٩١، شصت درصد شرکت کنندگان را زنان و ٤٠ درصد را مردان تشکیل می دهند.

تفکیک جنیسیتی در کنکور سال جاری تعداد زیادی از رشته‌ها مانند مهندسی  حسابداری، علوم تربیتی و راهنمائی و مشاوره، مرمت بناهای تاریخی، شیمی محض و دهها رشته دیگررا دربر میگیرد..

تبعیض در پذیرش دانشجویان بعنوان بخشی از سیاست‌های دانشگاه‌های ایران سال‌ها به اجرا گذاشته شد. داوطلبان از میان خانواده‌های شهدا، اسرا و مفقودین، داوطلبان فعال در بسیج و یا سابقه شرکت در جنگ میان ایران و عراق، نسبت به سایر داوطلبان ورود به دانشگاه‌ها در اولویت قرار داشتند و در سال‌های اخیر مسئولان نظام آموزش عالی جمهوری اسلامی که از شرکت فعال زنان  در دانشگاهها به وحشت افتاده بودند تبعیض جنسی شدید تری را اعمال کرده اند.

----------------------

دویچه ولر دوشنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۱ - ۰۶ آگوست ۲۰۱۲ - ۲۰:۵۶

 سازمان بهزیستی حکومت ایران اعلام کرد مجوز تاسیس مهدکودک به طلبه‌های زن، هیات‌های مذهبی و مساجد داده میشود.

این درحالیست که روز قبل هزاران مربی مهدکودک و پیش‌دبستانی مقابل مجلس شورای اسلامی در اعتراض به اخراج‌شان از آموزش و پرورش تجمع کردند. در ماه گذشته این مربیان بارها مقابل مجلس شورای اسلامی تجمع کرده بودند.بنا بر گزارش‌ها اعتراض روز یک‌شنبه ۱۵ مرداد مربیان تجمع‌کننده مقابل مجلس این است که در سال ۱۳۹۰، مقطع پیش‌دبستانی زیر پوشش وزارت آموزش و پرورش قرار گرفت، ولی از هفته‌ها پیش مسئولان آموزش و پرورش در چرخشی ۱۸۰ درجه‌ای از استخدام حدود ۲۵ هزار مربی سرباز می‌زنند و  بی‌‌سر و صدا، ۲۰ هزار مربی قرآن استخدام می‌‌کنند»

نماینده مجلس: نیازی به مهدکودک نداریم  پیش از آن ولی‌الله نصر مدیرکل بهزیستی استان تهران ۱۵ فروردین ۱۳۹۱، از برخورد شدید با مهدکودک‌هایی که "برنامه‌های غیراخلاقی از جمله رقص و آواز به کودکان آموزش ‌می‌دهند" خبر داده بود.سال گذشته نیز، سیاست‌های تفکیک جنسیت دولت به مهد‌های کودک و دوره‌های پیش‌دبستانی رسید. وزارت آموزش و پرورش با ارسال بخشنامه‌ای اعلام کرد که اختلاط نوآموزان دختر و پسر در کلاس‌های پیش‌دبستانی و مهد‌های کودک ممنوع است.به گفته مسئولان جمهوری اسلامی ایران در حال حاضر ۵۵ هزار مربی مهدکودک در ایران وجود دارند که در ۱۵ هزار و ۷۰۰ مهدکودک با پوشش ۶۷۰ هزار کودک، فعالیت می‌کنند

------------------
در المپیک امسال در لندن همه کشورها موظف شده بودند با خود ورزشکاران زن همراه بیاورند حتی کشوری چون عربستان سعودی که ورزش کودکان دختر در مدارس دولتی ممنوع است. ورزشکار جودوکار زن عربستان سعودی بجای مقنعه که در این ورزش خطرناک است و پوشیدن آن ممنوع با کلاه موهایش را پوشاند و بعد از 82 ثانیه ناک اوت شد. حکومت عربستان تنها درصورتی حاضر بود ورزشکار زن بفرستد که کمیته المپیک آنهارا با حجاب اسلامی قبول کند. دونده قطری که با حجاب و شلوار و بلوز آستین بلند در هوای گرم لندن میدوید همان اول مسابقه مجروح شد و در حالیکه اشک از چشمانش سرازیر بود با صندلی چرخدار به کلینیک برای مداوا برده شد. اولین بار بود که زنان قطری در المپیک شرکت میکردند. دونده زن عراقی دانا عبدالرزاق که حجاب نداشت خیلی بهتر در مسابقه عملکرد ولی برنده نشد.